*************** دوستون دارم عشقای من******************
محیای ماه من!
امروز ششمین سالگرد ازدواج من و بابا ست.....................
و اما ماجرای شروع زندگی شیرین ما:
در یکی از روزهای قشنگ بهار یعنی 8 /خرداد ماه/ 1387 من و بابایی با هم ازدواج کردیم
و با پیوند مقدس ازدواج با هم عهد کردیم که در فراز و نشیب های زندگی در کنار هم
باشیم و همیشه موجب دلخوشی و دلگرمی همدیگر شویم.
بعد از گذشت یک سال و نیم از دوران به یاد ماندنی و قشنگ عقد ، در 12 آذر ماه 1388
زندگی دو نفره خود را در کلبه ای گرم در زیر یک سقف و در کنار هم آغاز کردیم....
به خاطر اینکه من محصل بودم و هنوز یک سال و نیم تا فارغ التحصیلی من مونده بود
بنابراین بعد از یک سال و نیم در اردیبهشت ماه 1390 متوجه وجود تو دختر گلم شدم که
بعد از 9 ماه انتظار قشنگ در 12 دی ماه 1390 با آمدنت به کلبه خوشبختیمان رنگ و
بویی تازه بخشیدی و خوشبختی ما را تکمیل کردی و شدی همه چیز مامان و بابا....
خوشحالم و شاد از این زندگی شیرین **** با داشتن شماخوشبختم****
یک زن خوشبخت ***************یک مادر خوشبخت
عزیزم ! همسفر زندگیم!
بهترین انتخاب عمرم همراه شدن با تو در مسیر زندگی است***************
هر چیز خوبی در دنیا فقط یکیست**************
شش شاخه گل به مناسبت ششمین سالگرد ازدواجمان تقدیمت میکنم و هیچگاه
8/خرداد ماه/1387 یادآور بهترین انتخاب زندگی ام را فراموش نمیکنم......
دوستت دارم تا بینهایت مثبت..................
خوشبختی من در بودن با تو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است ....
تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی.....
زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ****************
بهترین عشق دنیا! روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم.....
تقدیم به تک ستاره ی شبهای بی قراری....
تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمی شوی، تو خاطره ای
هستی ماندگار در دفتردلم که فراموش نمی شوی..............
همیشه تو را در میان قلبم می فشارم تا حس کنی تپشهای قلبی را که یک نفس
عاشقانه برایت می تپد...
از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را
از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را....
عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را....
همیشه پرتو عشق تو در نگاهم می تابد، همیشه دلم به داشتن تو می بالد....
دستانم دستانت را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را می خواند، دلم
تو را میخواهد به عشقت تکیه کرده ام سالها.................
عشق را آنگونه که هست دیدم و تو را آنگونه که بودی خواستم و تو را همینگونه که
هستی میخواهم..................
از وقتی آمدی آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود....
من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم، مال من هستی و همین است که من
زنده ام، در قلبم هستی و همین است که همیشه شاد هستم....
جنس نگاهت درخشان بود که قلبم عاشق چشمانت شد، و اینگونه همه روزهایم فدای
یک روز با تو بودن شد.....
و حالا می خواهم تمام عمرم را فدای عشق بی پایانت کنم...
تو مثل و مانندی نداری، تو فرشته ای و در قلبت جای تاریکی نداری...
تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمی شوی.........