دختر ماه و مهر من !
بعد از تعطیلات عید فطر روز شنبه 11/مردادماه/1393 من و تو و بابا به همراه مادرجون
و خاله زهرا (دختر خاله من) و شوهرش عمو امیر رفتیم قم خونه خاله اعظم.....
البته خاله اعظم در حال جابجایی هستن، و مقداری از وسایلشون را جمع کرده بودن
،آخه توی تهران خونه گرفتن....
راستی گلم! سه روز قبل از عید فطر رفتیم آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردیم....
آخ قربون اون ناز و اداهات برم من ..................
السلام علیک یا حضرت معصومه(س)
شب همه باهم رفتیم حرم و محیا خانوم توی مسیر پارکینگ حرم ، کفش و ست
گردنبند خرید و البته گل سرش را هم گم کرد....
زندگی من !
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست وتمام نفسهایم
خلاصه در نفسهای توست .......