داشتی زنگ می زدی به بابا که بیاد دنبالمون ما را ببره خونه خاله غزاله(دو ست من) ...
زیبای دلبندم!
هنوز در باورم نمی گنجد که دو سال از اولین لحظه در آغوش گرفتن تو می گذرد. به همین زودی
دو سال از زیباترین و بهترین روزها و شب های زندگی من در کنار تو سپری شد و من با ورود تو به
سومین سال زندگیت بهاری تر از بهارم.
عزیز مامان!
به خاطر تمام این خوبیهایی که در من زنده می کنی از تو ممنونم. و از خدای مهربان سپاسگزارم
به خاطر اینکه دو سال تمام به من شایستگی این را داد که مادر تو باشم .
محیا دخترم!
قدم گذاشتنت به سومین سال زندگی را به تو و به خودم و بابایی که چنین هدیه ای را از خدا
گرفته ایم ، تبریک می گویم.
برایت در دل بهترین آرزوها را می کنم و با دست دعا به درگاه خداوند می برم....