محیا

محیا جان تا این لحظه 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن دارد

محیا! گل باغ زندگی من وبابایی....

 

محیاجون و سارینا ( دختر دوست بابایی) 

              

     محیا خودش این بادمجانی را که دستشه چیده، به خاطر همین توی همه عکسها دستشه...       

               

 

بعد از کلی آب بازی و شیطونی  بالاخره خسته شدی ، لباستو که همش خیس شده بود عوض کردم و خوابیدی...

تو که خوابت برد...همه باغ سوت و کور شد...

              

 

محیاجان ! دخترم!

توی این عکسها یک سال و هشت ماهه بودی....

عزیزدلم! روز جمعه بود که  عمو روح اله( دوست بابایی )ما را دعوت کرد به باغشون که توی

برزک یکی از روستاهای قشنگ کاشان بود.....

خیلی خوش گذشت ، کلی باسارینا بازی کردی...البته سارینا یه داداش کوچولو به نام سینا داره،

که هفت ماهشه ، تو سینا را نینا صداش میکردی ...

عمو روح اله کلی گردو از درخت چید که بخوریم ، همه دستمون سیاه شده بود...البته درخت 

فندق و سیب و... هم  داشتند...

عزیزم تو دوست داشتی خودت از درخت، گردو بچینی ولی دستت نمیرسید کوچولوی من...

خیلی روز قشنگ و آرومی بود ...

محیای من! همه روزهای زندگیت قشنگ و به یاد موندنی باشه.... انشااله.....

 


تاریخ : 01 اسفند 1392 - 18:45 | توسط : مامان محیا | بازدید : 1948 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام